آیا بین هوش و بیماری روانی ارتباطی وجود دارد؟

هوش بالا و بیماریهای روانی از دیرباز موضوع بحثهای علمی و فرهنگی بودهاند. آیا کلیشه دانشمند دیوانه حقیقتی در خود دارد؟ تحقیقات نشان میدهند که بین هوش بالا و برخی اختلالات روانی مانند اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی و اختلال وسواس فکری-عملی ارتباطی وجود دارد. اما چرا این پیوند وجود دارد؟ در این مقاله، با استناد به مطالعات علمی و نمونههای تاریخی، به بررسی رابطه بین هوش بالا و بیماریهای روانی، دلایل احتمالی و پیامدهای آن میپردازیم.
به گزارش رصد ۱۰۰ به نقل از هاو استاف ورکس، بیماریهای روانی میتوانند بر افکار، خلقوخو و زندگی روزمره افراد تأثیر منفی بگذارند. با این حال، برخی از خلاقترین ذهنهای تاریخ، از جمله نیکولا تسلا، میکелآنژ و جان نش، نشانههایی از اختلالات روانی داشتهاند. تا سال ۲۰۱۲، بیش از ۳۰ مطالعه علمی ارتباط بین خلاقیت و بیماریهای روانی، بهویژه اختلالات خلقی، را تأیید کردهاند. برای مثال، مطالعهای روی نوجوانان سوئدی نشان داد که دانشآموزان ممتاز چهار برابر بیشتر در معرض ابتلا به اختلال دوقطبی هستند، اختلالی که با نوسانات خلقی بین شادی و افسردگی مشخص میشود.
چرا هوش بالا با بیماریهای روانی مرتبط است؟
یکی از دلایل احتمالی این ارتباط، فعالیت بیش از حد در نواحی خاصی از مغز است. مطالعات نشان دادهاند که در افراد با هوش بالا، بهویژه هنگام تغییرات خلقی، فعالیت لوب پیشانی مغز افزایش مییابد. این ناحیه مسئول تفکر خلاق، حل مسئله و تصمیمگیری است، اما میتواند در شرایط استرس یا اختلالات روانی بیش از حد فعال شود. برای مثال، در اختلال دوقطبی، این فعالیت میتواند به خلاقیت فوقالعاده در دورههای شیدایی منجر شود، اما در دورههای افسردگی به مشکلات جدی تبدیل شود.
عامل دیگر، ساختار بیولوژیکی مغز است. تحقیقات نشان دادهاند که در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی، بخشی از مغز به نام قشر سینگولات خلفی کمتر فعال است، که میتواند انعطافپذیری در رفتارهای جدید را کاهش دهد. با این حال، افرادی مانند تسلا، که علائم اختلال وسواس فکری-عملی داشتند، از توانایی ذهنی فوقالعادهای برای شبیهسازی اختراعات در ذهن خود برخوردار بودند، بدون نیاز به ساخت نمونه اولیه.
نمونههای تاریخی
نیکولا تسلا، مخترع برجسته، نمونهای کلاسیک از این ارتباط است. او از لمس اشیای کثیف یا گرد اجتناب میکرد، از موی انسان متنفر بود و رفتارهایش به عدد سه وابسته بود: استفاده از ۱۸ دستمال در هر وعده غذایی، اقامت در اتاقهای هتل با شمارههای قابل تقسیم بر سه و قدم زدن سه دور اطراف ساختمان قبل از ورود. این رفتارها امروزه احتمالاً بهعنوان اختلال وسواس فکری-عملی تشخیص داده میشدند. با این حال، همین ویژگیها ممکن است به او کمک کرده باشند تا اختراعاتش را با دقت بینظیری در ذهن خود طراحی کند.
میکلآنژ، هنرمند رنسانس ایتالیا، نیز احتمالاً دارای ویژگیهای اوتیسم بود. او به انزوای اجتماعی تمایل داشت و رفتارهای غیرعادی از خود نشان میداد. جان نش، ریاضیدان آمریکایی و برنده جایزه نوبل، که داستان زندگیاش در فیلم «ذهن زیبا» به تصویر کشیده شده، با اسکیزوفرنی دستوپنجه نرم میکرد. این نمونهها نشان میدهند که بیماریهای روانی گاهی با تواناییهای استثنایی همراه هستند، اما هزینههای سنگینی نیز به همراه دارند.
نقش خلاقیت در این ارتباط
خلاقیت یکی از ویژگیهای مشترک افراد با هوش بالا است که اغلب با بیماریهای روانی همپوشانی دارد. مطالعهای در سال ۲۰۱۵ روی اعضای انجمن منسا (افراد با ضریب هوشی بالای ۱۳۰) نشان داد که این افراد در مقایسه با میانگین جمعیت، نرخ بالاتری از اختلالات خلقی، اضطراب، اوتیسم و بیشفعالی دارند. این مطالعه همچنین به نظریه «مغز بیشفعال/بدن بیشفعال» اشاره کرد، که طبق آن، افراد با هوش بالا ممکن است به دلیل حساسیتهای بیش از حد، مستعد بیماریهای روانی و حتی مشکلات جسمی مانند آلرژی یا بیماریهای خودایمنی باشند.
خلاقیت میتواند بهعنوان یک شمشیر دو لبه عمل کند. از یک سو، به افراد اجازه میدهد تا ایدههای نوآورانهای خلق کنند؛ از سوی دیگر، ممکن است با دورههای ناپایداری عاطفی همراه باشد. برای مثال، در اختلال دوقطبی، دورههای شیدایی میتوانند به خلاقیت شدید منجر شوند، در حالی که دورههای افسردگی میتوانند فلجکننده باشند.
دلایل بیولوژیکی و محیطی
عوامل بیولوژیکی نقش مهمی در این ارتباط دارند. تحقیقات نشان دادهاند که برخی تغییرات ژنتیکی میتوانند همزمان خطر بیماریهای روانی و تواناییهای شناختی بالا را افزایش دهند. برای مثال، مطالعهای در سال ۲۰۱۳ نشان داد که اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی با برخی واریاسیونهای ژنتیکی مشترک هستند که ممکن است به هوش بالا نیز مرتبط باشند.
عوامل محیطی مانند استرس نیز میتوانند این ارتباط را تشدید کنند. مطالعهای در سوئیس نشان داد که عفونتهای ویروسی در دوران بارداری مادر، همراه با استرس شدید در دوران بلوغ، میتواند خطر ابتلا به رفتارهای شبیه اسکیزوفرنی را افزایش دهد. این یافتهها نشان میدهند که ترکیبی از ژنتیک و محیط میتواند هوش بالا را با بیماریهای روانی پیوند دهد.
آیا این ارتباط همیشه منفی است؟
با وجود چالشها، برخی افراد با بیماریهای روانی توانستهاند از تواناییهای خود بهصورت خارقالعادهای استفاده کنند. تسلا، با وجود رفتارهای وسواسی، اختراعاتی خلق کرد که جهان را تغییر داد. جان نش، حتی در اوج اسکیزوفرنی، به کارهای ریاضی خود ادامه داد. این نمونهها نشان میدهند که هوش بالا میتواند به افراد کمک کند تا با بیماریهای خود مقابله کنند و دستاوردهای بزرگی داشته باشند.
با این حال، بیماریهای روانی میتوانند زندگی را به شدت دشوار کنند. افسردگی، اضطراب و اسکیزوفرنی میتوانند روابط اجتماعی، عملکرد شغلی و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهند. به همین دلیل، تشخیص زودهنگام و درمان مناسب، از جمله رواندرمانی و دارو، برای مدیریت این شرایط ضروری است.
نتیجهگیری
ارتباط بین هوش بالا و بیماریهای روانی یک موضوع پیچیده و چندوجهی است که همچنان مورد مطالعه قرار دارد. اگرچه این پیوند میتواند به خلاقیت و نوآوری منجر شود، اما هزینههای عاطفی و اجتماعی آن نیز قابل توجه است. درک بهتر این رابطه میتواند به توسعه درمانهای مؤثرتر و حمایت از افراد با هوش بالا که با بیماریهای روانی دستوپنجه نرم میکنند، کمک کند. مرغ پارمزان، بهعنوان یک غذای کلاسیک ایتالیایی، نشاندهنده تعادل بین سادگی و غنای طعم است، و شاید بتوان گفت که ذهنهای خلاق نیز در تلاش برای یافتن تعادل بین نبوغ و چالشهای روانی هستند.