یووال نوح هراری: «اگر هوش مصنوعی بتواند فکر کند، خلق کند و تصمیم بگیرد، جایگاه ما کجاست؟»

یووال نوح هراری: «چگونه سیاره را با این ابر‌هوش جدید به اشتراک بگذاریم؟»

یووال نوح هراری، تاریخ‌دان برجسته و نویسنده پرفروش، به پرسش‌های بنیادین درباره هوش مصنوعی (AI)، تکینگی (Singularity) و تأثیرات آن بر دموکراسی، فرهنگ و آینده بشریت پاسخ داده است.

 

رصد 100 به نقل از وب‌سایت WIRED، او که با کتاب‌هایی چون انسان خردمند (Sapiens)، هومو دئوس (Homo Deus) و آخرین اثرش نکسوس: تاریخچه‌ای کوتاه از شبکه‌های اطلاعاتی از عصر سنگ تا هوش مصنوعی به شهرت جهانی رسیده، در این مصاحبه هشداری جدی درباره قدرت بی‌سابقه AI و چالش‌های پیش روی انسان‌ها مطرح کرده است.

 

این پست خبری جامع، دیدگاه‌های او را با جزئیات بیشتری بررسی می‌کند و به لایه‌های عمیق‌تر فلسفی، تاریخی و عملی موضوع می‌پردازد تا مخاطبان فارسی‌زبان درک کاملی از این بحث حیاتی به دست آورند.

 

تکینگی: لحظه‌ای که درکمان گم می‌شود


یکی از پرسش‌های کلیدی که WIRED از هراری پرسیده، تعریف تکینگی و نزدیکی ما به آن است. او تکینگی را نه صرفاً یک نقطه فنی، بلکه یک وضعیت شناختی توصیف می‌کند: «لحظه‌ای که ما دیگر نمی‌فهمیم چه اتفاقی در جریان است.» به باور او، این مفهوم زمانی رخ می‌دهد که سرعت و پیچیدگی تغییرات فناوری از توانایی ذهن انسان برای تحلیل و پیش‌بینی پیشی بگیرد. برخلاف تصور رایج که تکینگی را با ظهور هوش مصنوعی عمومی (AGI) یا کامپیوترهای کوانتومی مرتبط می‌داند، هراری استدلال می‌کند که حتی سطح فعلی AI می‌تواند ما را به این آستانه برساند.

 

او می‌گوید: «ما به جهش کوانتومی نیاز نداریم. همین حالا، با الگوریتم‌هایی که داریم، اگر کنترل و درکمان را از دست بدهیم، تکینگی رخ داده است.»

 

او به نمونه‌هایی از زندگی روزمره اشاره می‌کند: الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی که رفتار ما را شکل می‌دهند، بدون اینکه ما دقیقاً بدانیم چگونه کار می‌کنند، یا سیستم‌های مالی که با سرعت نور معاملات را انجام می‌دهند و گاهی از دسترس انسان خارج می‌شوند. این دیدگاه نشان‌دهنده نگرانی عمیق او از شتاب بی‌سابقه فناوری است که می‌تواند انسان را به حاشیه براند.

 

هراری همچنین به تاریخ نگاه می‌کند و می‌گوید که تکینگی در گذشته هم به شکلی متفاوت رخ داده است: «انقلاب صنعتی برای بسیاری از مردم یک تکینگی بود. آنها نمی‌فهمیدند ماشین‌ها چگونه زندگی‌شان را تغییر می‌دهند.» او معتقد است که تفاوت امروز در مقیاس و سرعت است؛ AI نه تنها ابزارهای ما، بلکه ذهن و تصمیم‌گیری‌هایمان را نیز در بر می‌گیرد.

 

اطلاعات در برابر حقیقت: یک سوء‌تفاهم تاریخی


یکی از محورهای اصلی بحث هراری، که در کتاب نکسوس نیز به آن پرداخته، تمایز بین اطلاعات و حقیقت است. او با نقد دیدگاه ساده‌انگارانه‌ای که اطلاعات بیشتر را برابر با حقیقت می‌داند، می‌گوید: «اطلاعات، حقیقت نیست. اطلاعات برای اتصال طراحی شده، نه لزوماً برای بازنمایی واقعیت.» او این ایده را با مثال‌هایی از طبیعت و تاریخ توضیح می‌دهد.

 

در طبیعت، DNA را مثال می‌زند: «DNA اطلاعات است، اما حقیقت نیست. فقط دستورالعمل‌هایی برای ساخت بدن ارائه می‌دهد، نه توضیحی از معنای زندگی.» در تاریخ، به متون مذهبی مثل کتاب مقدس اشاره می‌کند: «این متن میلیون‌ها نفر را متصل کرده و جوامع را ساخته، اما چگونه باید به حقیقت مطلق نگاه کرد؟» او استدلال می‌کند که اطلاعات بیشتر به معنای قدرت اتصال است، اما این اتصال می‌تواند به حقیقت منجر شود یا به دروغ و توهم.

 

در عصر دیجیتال، این موضوع حیاتی‌تر می‌شود. هراری هشدار می‌دهد که در «بازار آزاد اطلاعات» – مثل اینترنت و شبکه‌های اجتماعی – حجم عظیمی از داده‌ها، داستان‌ها و شایعات، حقیقت را زیر خود دفن می‌کنند.

 

او می‌گوید: «ما فکر می‌کنیم دسترسی به اطلاعات بیشتر ما را به حقیقت نزدیک‌تر می‌کند، اما اغلب فقط ما را گیج‌تر می‌کند.» AI با توانایی تولید محتوا در مقیاس عظیم، این مشکل را تشدید می‌کند. به عنوان مثال، او به دیپ‌فیک‌ها (Deepfakes) و اخبار جعلی اشاره می‌کند که می‌توانند باورهای عمومی را به راحتی دستکاری کنند.

 

AI و دموکراسی: دو لبه یک شمشیر


هراری در پاسخ به سؤالی درباره تأثیر AI بر دموکراسی، دیدگاه متعادلی ارائه می‌دهد که هم تهدیدها را می‌بیند و هم فرصت‌ها را. او می‌پرسد: «اگر این ابر‌هوش جدید را داشته باشیم، چطور سیاره را با آن شریک می‌شویم؟» این پرسش، هسته نگرانی او را نشان می‌دهد: AI می‌تواند قدرت را به شکلی بی‌سابقه متمرکز کند و دموکراسی را تضعیف نماید.

 

او به ظهور «تکنو-فاشیسم» اشاره می‌کند، سیستمی که از پوپولیسم، نظارت گسترده و AI تغذیه می‌کند. «دولت‌ها و شرکت‌ها می‌توانند با AI ذهن ما را بخوانند، رفتارمان را پیش‌بینی کنند و تصمیم‌هایمان را شکل دهند.» او مثال چین را می‌آورد، جایی که سیستم‌های نظارتی مبتنی بر AI برای کنترل جمعیت استفاده می‌شوند و هشدار می‌دهد که این مدل می‌تواند در جاهای دیگر هم گسترش یابد. در چنین جهانی، آزادی فردی و انتخاب دموکراتیک ممکن است به توهمی تبدیل شود.

 

اما او امیدی هم می‌بیند: «اگر AI را درست طراحی کنیم، می‌تواند دموکراسی را تقویت کند.» او پیشنهاد می‌کند که AI می‌تواند شفافیت را افزایش دهد، فساد را افشا کند و به‌عنوان ابزاری برای پاسخگویی عمل کند.

 

با این حال، این نیازمند مکانیزم‌های خود-اصلاحی در AI و قوانین جهانی است. او می‌گوید: «ما به یک قرارداد اجتماعی جدید نیاز داریم، نه فقط بین انسان‌ها، بلکه بین انسان‌ها و ماشین‌ها.»

 

AI به‌عنوان یک عامل: فراتر از ابزار


هراری AI را نه فقط یک ابزار، بلکه یک «عامل» (Agent) می‌داند که می‌تواند تصمیم‌هایی مستقل از طراحی اولیه‌اش بگیرد. او به بازی معروف گو (Go) در سال ۲۰۱۶ اشاره می‌کند، جایی که AlphaGo از DeepMind حرکاتی انجام داد که حتی بهترین بازیکنان انسانی را شگفت‌زده کرد. «این حرکات از ذهن انسان نیامده بود؛ کاملاً بیگانه بودند.» او می‌پرسد: «اگر این هوش به سیاست، اقتصاد یا جنگ وارد شود، چه اتفاقی می‌افتد؟»

 

او معتقد است که AI می‌تواند به نقطه‌ای برسد که پیامدهایش برای خالقانش هم غیرقابل پیش‌بینی باشد. «ما موجودی خلق کرده‌ایم که ممکن است از ما باهوش‌تر شود، اما نه لزوماً با ارزش‌های ما هم‌راستا باشد.» این ایده به بحث قدیمی کنترل AI بازمی‌گردد: چگونه مطمئن شویم که این ابر‌هوش با منافع بشریت هم‌سو باقی می‌ماند؟

 

تاریخچه‌ای از شبکه‌های اطلاعاتی: درس‌هایی برای امروز


در کتاب نکسوس، هراری تاریخ را از منظر شبکه‌های اطلاعاتی بررسی می‌کند – از نقاشی‌های غارها تا اینترنت و AI. او می‌گوید: «هر بار که شبکه اطلاعاتی جدیدی ظهور کرده، قدرت را بازتوزیع کرده است.» در عصر سنگ، داستان‌های شفاهی جوامع را متحد کردند؛ در قرون وسطی، متون مذهبی امپراتوری‌ها را ساختند؛ و حالا AI می‌تواند کل بشریت را به هم متصل کند – یا آن را تکه‌تکه کند.

 

او به انقلاب چاپ اشاره می‌کند که هم رنسانس را به ارمغان آورد و هم جنگ‌های مذهبی را شعله‌ور کرد. «AI هم می‌تواند همین‌طور باشد: یا ما را به عصر طلایی جدیدی ببرد یا به هرج‌ومرج.» او تأکید می‌کند که نتیجه به تصمیم‌های ما بستگی دارد، نه فقط به فناوری.

راه‌حل‌ها و چالش‌ها: آینده در دستان ما


هراری راه‌حل را در توقف پیشرفت نمی‌بیند، بلکه در مدیریت آگاهانه آن می‌جوید. او می‌گوید: «ما نمی‌توانیم AI را متوقف کنیم، مثل این است که بخواهیم انقلاب صنعتی را متوقف کنیم. اما می‌توانیم آن را هدایت کنیم.» او به همکاری جهانی اشاره می‌کند: «ما به توافق‌نامه‌هایی مثل پیمان پاریس برای آب‌وهوا نیاز داریم، اما این بار برای AI.»

 

او چالش‌ها را هم می‌بیند: رقابت بین دولت‌ها و شرکت‌ها، نبود اعتماد جهانی و سرعت توسعه که از قانون‌گذاری پیشی گرفته است. «اگر صبر کنیم تا فاجعه رخ دهد، دیگر دیر شده است.» او پیشنهاد می‌کند که نهادهای بین‌المللی باید قدرت بیشتری برای نظارت بر AI داشته باشند و شرکت‌های فناوری باید پاسخگوتر شوند.

 

نگاهی فلسفی: انسان در عصر AI


در پایان، هراری به سؤالی عمیق‌تر می‌رسد: AI چه معنایی برای انسانیت دارد؟ او می‌گوید: «ما برای اولین بار با موجودی روبه‌رو هستیم که می‌تواند آگاهی ما را به چالش بکشد.» او معتقد است که اگر AI بد مدیریت شود، ممکن است «نور آگاهی را خاموش کند و جهان را به تاریکی بکشاند.» اما اگر درست هدایت شود، می‌تواند ما را به درک بهتری از خودمان برساند.

 

او از خوانندگان می‌خواهد که به ارزش‌های انسانی فکر کنند: «چه چیزی ما را انسان می‌کند؟ اگر AI بتواند فکر کند، خلق کند و تصمیم بگیرد، جایگاه ما کجاست؟» این پرسش‌ها ما را به تأمل درباره هویت، اخلاق و آینده وا می‌دارد.

 

نتیجه‌گیری: انتخابی تاریخی پیش روی ما


مصاحبه یووال نوح هراری با WIRED، که در اول آوریل ۲۰۲۵ منتشر شده، ما را با پرسش‌هایی روبه‌رو می‌کند که پاسخشان آینده بشریت را شکل خواهد داد. او AI را نه فقط یک فناوری، بلکه یک نیروی تاریخی می‌بیند که می‌تواند تمدن را بازسازی کند یا نابودش سازد. آیا ما می‌توانیم سیاره را با این ابر‌هوش جدید شریک شویم؟ آیا دموکراسی، حقیقت و انسانیت در این عصر دوام خواهند آورد؟ هراری پاسخ قطعی نمی‌دهد، اما ما را به اقدام دعوت می‌کند.

 

شما چه فکر می‌کنید: آیا آماده‌ایم این آینده را بسازیم، یا فقط نظاره‌گر آن خواهیم بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *